.

.

این وبلاگ توسط یک معلم اداره می شود

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

نویسندگان

پیوندها

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم رب الشهداء و الصدیقین

در این چند روز نتوانستم مطلب اعتکافم را بنویسم شاید ناقص بود و شاید لیاقتش نبود و شاید های دیگر که الله اعلم ...

قبل از اعتکاف آقا کاظم گفت: « اعتکاف همونجایی که بهت اثبات می شه  می تونی تو یه ظهر تا غروب 5 جزء قرآن بخونی و یاد بگیری می شه یهو سه چهار ساعت مطالعه کرد و ...»

و اعتکاف برای من معنای دیگری هم پیدا کرد !

اعتکاف همانجایی است که به تو می فهمانند همیشه باید معتکف باشی و اصلا برکت زندگی تو همین اعتکاف است و اعتکاف همان« فسبح بحمد ربک واستغفره انه کان توابا » است !

شاید بپرسی که یعنی چه !

مراجعه کن به سوره ی نصر و آنجایی که رسول خدا (ص) بدون هیچ چشم داشتی امتش را چون خودش می بیند و دیگر تا پایان عمر مبارکش نمی خندد ! و نه اینکه از طرف امت خود استغفار کند که واقعا خودش را مسئول می بیند ! همان حس دو طرفه درون اعتکاف !

دقیقا اعتکاف همانجایی است که عده ای از جامعه معتکف می شوند به نیابت از عده بزرگتری دیگر ...

بیشتر باز کنم ...

اینگونه برداشت کرده ام اعتکاف رابطی است میان ولی و جامعه همان ولی که استغفار کننده است از طرف جامعه خود و معتکفی که خود را حقیر می یابد و خود را مسئول بسیاری از نا بسمانی ها ...

زنجیره ای از سوره ی نصر از رسول تا فوج فوج مردم ...

واضحی از زنجیره در زمان حال که شامل می شود :

خداوند ،امام معصوم ، ولی فقیه ، معتکف و جامعه و استغفاری که محو اثر است ...

ولی فقیه به نیابت از امام و به اذن خداوند توان می یابد برای استغفار و آماده سازی عده ای از مونین برای معتکف شدن و عده ای از مونین (در هر سطحی ) با عنایتی که از استغفار ولیشان پیدا کرده اند دست به استغفاری تنها ولی گروهی می زنند و همین استغفار محو می کند بسیاری از اثرات جامعه را ...

اصلا آمده ای اعتکاف که نه ، آورده اندت اعتکاف و لیاقت پیدا کرده ای که وسیله استغفار ولی خودت باشی ... که اصلا جامعه همینگونه طهارت می یابد ، یکی معتکف است ، یکی خادم ، یکی سخنران ، یکی بانی و می بینی با سه روز حضور دعوت شده ات در مسجد چه مقدار وسیعی درگیر خدا می شوند ... و همه این ها از یک استغفار شروع شده است ...

آن قدر هم نگران نباش که چه کردی و آیا قبول شد یا نه تو استغفار کن محو اثرش با صاحب خانه ! تو رویت را بگردان به سمتش و تواب باش ، او خودش هم می داند آنقدر نقص داری رویی نداری که بگردانی ولی مگر کارهای دیگر خودت بودی ! کارت را انجام بده و اوهم برای اینکه نقصت به چشم نیاید و کارت تکمیل شود و زیر دین خادمان و سخنرانان و بانیان و ملتمسین دعا نباشی خیلی ناگهانی 2 تابوت می فرستد و استغفار امام و ولی اش را جاری می کند ...

واقعا باورت نشود که کسی هستی ...

فوج فوج جامعه به تلاطم درآمده اند برای استغفاری که تو نماینده اش بودی ...

فقط بترس از آن لحظه ای که در آن دنیا خواستی بگویی شهید من به زیارتت آمدم و شفاعت کن و باقهر بگوید من هم زیارتت را پس دادم ... همان موقعی که معتکف نشدی برای تمام سالت و کارهایت را بگونه ای نچیدی که هر حرکتت استغفار باشد و محو اثری ناخوشایند از جامعه دینی ...

مراقب باش برادر

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۰۵
ابوالفضل رفیعها

بسم الله

آتش نا شکری ...

متنی برای درس جامع سوره های الر

و خدا آنقدر کریم است که ببخشد به تو آن چیزی را که اگر به خودت باشد سال های سال هم که بگذرد نه به دستش خواهی آورد و نه حتی برای به دست آوردنش دست به تلاشی خواهی زد ...

و این جریان قرآنی است که به من بخشیده و ابزاری را در اختیار من نهاده تا از جهل عمیق خود تبدیل به اولوالالبابم نماید !

و من باید باور کنم که نعمتی که می آید به همراهش آزمونی هم خواهد آورد تا بسنجد  من به اندازه لازم برای استفاده از آن نعمت  رشد خواهم کرد یا نه !

و می دانی رشد من در کجاست ؟

رشد من در نگاه من است به هر صحنه ای  و یکی از این صحنه ها همین درسی است که شاید اگر نبود حتی ذهنیتی هم برای این امر نبود !

نعمت یعنی همین که خداوند صدها ساعت کار را برای استفاده تو بدون هیچ دغدغه ای قرار می دهد ! و تو می توانی صدها ساعت را در ده ها ساعت درک نمایی و از آن استفاده نمایی !

اما همه چیز به مواجهه تو با این صحنه و میزان نیازت برای برداشت از آن صحنه بر خواهد گشت که چگونه موضوعی به تو عرضه شد و آن را پس زدی و یا بی تفاوت از کنارش گذشتی !

و مبدا نابینایی ات را به گردن حضرت دوست بیاندازی و و آتش جهنم را عقوبت او بدانی که رد کردن بزرگترین نشانه الهی لایق نابودی و زوال مطلق است ناشکری از او عمیق ترین خود نشناسی ها !

و هرچه هست آتش ناشکری تو و مقابله ات با راه خداست ...

و اگر پشت کنی به نعمتی که ارزانیت داشته اند روزی آن را از تو خواهند گرفت و تو حیران و سرگردان به سیر بی هدف ادامه خواهی داد ...

خدایا رحم کن

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۲۴
ابوالفضل رفیعها