.

.

این وبلاگ توسط یک معلم اداره می شود

طبقه بندی موضوعی

پربیننده ترین مطالب

نویسندگان

پیوندها

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم الله

آنچه که مانع برکت است، عامل عذاب است

مدت هاست که مجموعه دچار سوالی جدی است ! و آن هم این است که چرا مجموعه دچار اختلاف است و برکت لازم را ندارد ؟

جواب های مختلفی هم به آن داده شده است که تعدادی از آن ها را اجمالا مرور می کنیم :

اینکه تقوای تشکیلاتی در جمع وجود ندارد

اینکه اطمینان برادرانه در جمع از بین رفته است

اینکه غیبت در مجموعه رایج شده و مانع برکت گردیده است

اینکه بچه ها با یکدیگر رو بازی نمی کنند

و ...

اما پس از مدت ها فکر به اینجا رسیدم که مانع چیزی فراتر از این هاست

توجه شما را به صحنه هایی جلب می کنم :

حدود 2 سال(مربیان نسل اول) و 1 سال (مربیان نسل دوم) است که قرآن می خوانیم هنوز در هنگام برنامه ریزی ها و طرح هایمان اعلام نمی کنیم که این حرف مستند به چه آیه یا سوره ای است

حدود 2 سال و 1 سال است که قرآن می خوانیم و هنوز بر سر قرار هایمان خواب می مانیم

حدود 2 سال و 1 سال است که وقتی از ما سوال می شود که چرا دیر آمدی یا خواب ماندی جواب می دهیم که خوب خواب موندم دیگه

حدود 2 سال و 1 سال است که از استاد خود تشکر نکرده ایم ولو در حد اقل تشکر

حدود 2 سال و 1 سال است نه اینکه تشکر نکرده ایم بلکه خواب خود را به وقت او ارجحیت دادیم

حدود 2 سال و 1 سال است نه اینکه استاد که برای قرار قرآنی مان ارزش قائل نبوده ایم

حدود 2 سال و 1 سال است با خنده می گوییم بنده خدا آقا کاظم هر کاری کرد آدم نشدیم

حدود 2 سال و 1 سال است که به جای گریه بر آدم نشدنمان می خندیم

حدود 2 سال و 1 سال است بسیار راحت تر از آنکه فکر کنی عهد هایمان را فراموش می کنیم

حدود 2 سال و 1 سال است به هر چیزی بیش از قرار قرآنی مان پایبند بوده ایم

حدود 2 سال و 1 سال است حتی حاضر نیستیم نظرات مقابل را بشنویم و هر جا که می خواهیم نظر طرف مقابل را به تحقیر می کشانیم

حدود 2 سال و 1 سال است که همز و لمز را شنیده ایم و ترک نکردیم

حدود 2 سال و 1 سال است تکبر می کنیم و به سجده نمی افتیم

حدود 2 سال و 1 سال است راحت طلبی خود را ریشه کن نکرده ایم

و اگر بخواهم در یک جمله همه این ها را بگویم می شود اینکه چه نعمتی دریافت نمودی و چه برخوردی با آن کردی ؟

و می شود اینکه 2 سال و 1 سال است که شکر مجموعه را خاموش کردیم و دنبال دلیل می گردیم

و یادم باید بیاید سوره ابراهیم را که فرمود :

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

و (به خاطر آرید) زمانى که پروردگارتان اعلام کرد که اگر شکر گزارید حتما بر (نعمت‏هاى) شما مى‏افزایم، و اگر کافر شدید یا ناسپاسى کردید البته عذاب من بسیار سخت است

و می ترسم که اگر همین بی برکتی را شکر نگوییم مبتلا شویم به عذاب شدید !

و می دانی که شاید گناه کنی و مسلمان باشی ولی بدان اگر شکر نکنی کافر خواهی بود

والسلام

 

 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۶
ابوالفضل رفیعها

بسم الله

طهارتی که گزینشی است ...

چند وقتی است که شدیدا درگیر اینم که این متن را بنویسم یا نه ! امروز بعد از صحبت های بعد از ظهر با رسول و مرتضی و گلایه ای که بیش از 6 یا 7 سال در دلم مانده بود تصمیم به نوشتن این متن گرفتم ...

بدون تعارف بگویم ، طهارت امری است جامع در ابعاد مختلف از اعتقاد گرفته تا اخلاق و احکام یعنی هم در فکر و هم در عمل و هیچ وقت یک عمل باعث سعادت یا شقاوت انسان نیست و شاید که عملت خوب باشد و عقایدت باطل که به هیچ نمی ارزد و عقایدت خوب باشد و عملت باطل که اصلا یعنی عقیده ای نیست که بخواهد باطل یا حق باشد پس باید منظومه ای از حق باشی !

مثلا فرض کن مجموعه ای را که شکر ندارد ، یعنی مجموعه ای که هرکس هرکاری کرد بقیه بگویند خوب وظیفه اش بود ! خوب خدا هم وظیفه اش رزق خواهد بود و حیات و ... و حرفی که باید اینگونه بیان شود که وظیفه ام بود با تغییری جدی در یک ضمیر به جای شکر  تبدیل می شود به کفران !

و خیال هم می کنی که این همان راه آرمانی است و می بینی که به جای اینکه زیاد شود روزیت کم می شود !

به این آیات توجه کنید :

فویل للمصلین . الذین هم عن صلاتهم ساهون . الذین هم یرائون

ویل لکل همزة لمزه

ویل للمطففین . الذین اذا اکتالو علی الناس یستوفون . و اذا کالو هم او وزنوهم یخسرون

فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ

قَالُوا یَا وَیْلَ. ا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ

فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ

وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ

و آیا این جملات قرآن کم دارند از احادیث اخلاقی انذار دهنده ، یا کم دارد کم فروشی از غیبت و تهمت یا همز و لمز از کم کاری و کم فروشی ؟

و باید باور کرد که خوش خلقی را همان پیامبری فرموده که از ظلم نفی کرده است .

و برادری را همان پیامبری توصیه نموده است که از نگاه به نامحرم نفی نموده است !

و برای همین است که می فرمایند اگر کسی ذره ای از دین را قبول نداشته باشد اصلا دین را قبول ندارد !

ویل للمطففین . الذین اذا اکتالو علی الناس یستوفون . و اذا کالو هم او وزنوهم یخسرون  ! به نظرت می آید که بشود این آیه را اینگونه ترجمه کرد : اگر بر خودت سخت نگیری و بر دیگران سخت بگیری کم فروشی ؟

یا اگر دیگران را محاسبه کنی و خود را نه کم فروشی ؟

یا اگر عیب های خود را نبینی و عیب های دیگری را ببینی کم فروشی ؟

می دانی اسلام منظومه است و اخلاق به همان اندازه ای مهم است که احکام و اعتقادات ! و بدان ناشکری نیز به اندازه همز و لمز و همز و لمز به اندازه غیبت و غیبت به قدر تهمت و تهمت به قدر بد اخلاقی و بد اخلاقی به قدر دروغ مهم است !

و بدان که خود مصداق بی اخلاقی است بریدن از راه و فرار از انتقاد و برخورد سرد و ...

آری مشکل اخلاق جمعی توانمند طهارتش را می گیرد و جایگزینی هم ندارد که فمن مثقال ذرة خیر یره و من یعمل مثقال ذرة شر یره و ریز به ریز بدی ها حساب می شود ... حالا بیا و عمری هم کار خوب کن و جهاد کن و آرمانی باش همین مثقال های ریز شر جلوی من و تورا خواهد گرفت و خناس راه بقیه نیز خواهدشد !

من وقتی به در خواهم خورد که بدانم باید کجا چه کاری انجام دهم و این جز با طهارت جمع عنایت نخواهد شد ! جمعی که نماز شب داشته باشد و شکر نداشته باشد نهایتا خنثی است !

مثل همان جمعی که روز دارد و غیبت

و مثل همان جمعی که اعتکاف دارد و راحت طلبی ...

و مثل جمعی که دین دارد و تکبر .

و العاقبة للمتقین

توضیح : اولین مخاطبش خودم هستم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۳
ابوالفضل رفیعها

بسم الله

برای برادر عزیزم امیر ترابی

تعلق این متن به حدود 2 یا 3 هفته قبل است و جلسه ای که در مسجد المهدی (عج) میدان بهرود تشکیل شد ...

آنجایی که فهمیدم قرآن و نمودار های قرآنی امیر چه بر سر او آورده است !

آشنایی با امیر تقریبا بر می گردد به حدود 1 سال و سه ماه قبل یا به قولی سنه 92 هجری شمسی !

وقتی که امیر سوم دبیرستان بود ! بدون تعارف می گویم شاید یکی از کسانی بود که هیچ حسابی برایش باز نکردم ...

وقتی که نیاز است به نیرو و دلی هم چرخیده است به سمت خدا قرآن می کشاندت سر سفره رزقش ، و از هیچ می سازدت و قرائتت می کند تا بشوی !

ماجرا به این شرح است :

گردان قمر بنی هاشم (ع) که می خواست برای دانشجوهای سال اول تشکیل شود به درخواست محسن آزرمی اجازه حضور دو دانش پژوه سال چهارم هم صادر شد و به تبع آن 2 دانش پژوه دیگر . اولین نمود امیر عزیز در اطمینانش برای حضور در کلاس ها بود .

اما اتفاق ویژه چارتی بود که امیر برای قرارگاه حضرت علی اکبر (ع) با استناد به قرآن تهیه کرد و در جمعی که کوچکترینش بود به توجیه افراد پرداخت ...

و این همان امیری بود که حتی در جلسات توان صحبت کردن هم نداشت ...

و آری این گونه است برادر

و امیر همان امیر ناقص و کوچک است که البته بخشی از قرآن در آن تعبیه شده ، آن روز آرزو کردم ای کاش ذهنم مانند امیر خالی بود و وقتی طراحی تشکیلاتی به من پیشنهاد می شد جز قرآن برای رجوع نداشتم ...

و می تواند رشد کند و آن هایی را که روزی در کلاس بحثشان می نشست به قبطه وادارد ...

می تواند نگاه کند به انقلاب و تحلیل کند با قرآن

رسما اعلام می کنم برادر امیر قرآنی ارادتمندیم

بدان که امیر ترابی تنها با قرآن قیمت دارد و هرکسی بدون قرآن به هیچ هم نمی ارزد

التماس دعا

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۵
ابوالفضل رفیعها